تفسير آيات درس شانزدهم
آيات 10 تا 14 سوره ي نحل :
(آيه 10)- در اين آيه باز به سراغ نعمتهاى مادى مىرود تا حس شكرگزارى انسانها را برانگيزد، آتش عشق خدا را در دلهايشان بيفروزد، و آنها را به شناخت بيشتر بخشنده اين نعمتها دعوت كند.
مىگويد: «او كسى است كه از آسمان آبى فرستاد» (هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).
آبى حيات بخش، زلال، شفاف، و خالى از هرگونه آلودگى «كه نوشيدن شما از آن است» (لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ).
«و نيز گياهان و درختانى از آن به وجود مىآيد كه (حيوانات خود را) در آن به چرا مىفرستيد» (وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ).
بدون شك منافع آب باران تنها نوشيدن انسان و روييدن درختان و گياهان نيست، بلكه شستشوى زمينها، تصفيه هوا، ايجاد رطوبت لازم براى طراوت پوست تن انسان و راحتى تنفس او، و مانند آن همه از فوائد باران است، ولى از آنجا كه دو قسمت ياد شده، از اهميت بيشترى برخوردار بوده روى آن تكيه شده.
(آيه 11)- باز همين مسأله را چنين ادامه مىدهد: «خداوند با آن (آب باران) براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور، و از همه ميوهها مىروياند» (يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ).
«مسلما در آفرينش اين (ميوههاى رنگارنگ و پربركت و اين همه محصولات كشاورزى) نشانه روشنى (از خدا) براى انديشمندان است» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).
(آيه 12)- سپس به نعمت تسخير موجودات مختلف جهان در برابر انسان اشاره كرده، مىفرمايد: «و (خداوند) شب و روز را براى شما مسخر كرد و همچنين خورشيد و ماه را» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ). برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 555
«و ستارگان نيز به فرمان او مسخر شما هستند» (وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ).
«مسلما در اين امور نشانههايى است (از عظمت خدا و بزرگى آفرينش) براى آنها كه انديشه مىكنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ).
(آيه 13)- علاوه بر اينها «مخلوقاتى را كه در زمين براى شما آفريده» نيز مسخر فرمان شما ساخت (وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ).
«مخلوقاتى گوناگون و رنگارنگ» (مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ).
از انواع پوششها، غذاها، همسران پاك، وسائل رفاهى گرفته تا انواع معادن و منابع مفيد زير زمينى و رو زمينى و ساير نعمتها.
«در اينها نيز نشانهاى است (آشكار) براى مردمى كه متذكر مىشوند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ).
چرا تنها زيتون و نخل و انگور؟!
ممكن است چنين به نظر آيد كه اگر قرآن در آيات فوق از ميان انواع ميوهها روى زيتون و خرما و انگور تكيه كرده به خاطر وجود آنها در محيط نزول قرآن بوده است، ولى با توجه به جهانى و جاودانى بودن قرآن، و عمق تعبيراتش روشن مىشود كه مطلب از اين فراتر است.
غذاشناسان و دانشمندان به ما مىگويند: كمتر ميوهاى است كه براى بدن انسان از نظر غذايى به اندازه اين سه ميوه، مفيد و مؤثر باشد.
همانها مىگويند: «روغن زيتون» براى توليد سوخت بدن ارزش بسيار فراوان دارد، كالرى حرارتى آن بسيار بالا است، و از اين جهت يك نيرو بخش است و آنها كه مىخواهند همواره سلامت خود را حفظ كنند، بايد به اين اكسير علاقهمند شوند.
روغن زيتون دوست صميمى كبد آدمى است، و براى رفع عوارض كليهها و سنگهاى صفراوى و قولنجهاى كليوى و كبدى و رفع يبوست بسيار مؤثر است.
با پيشرفت دانش پزشكى و غذا شناسى اهميت دارويى «خرما» نيز به ثبوت رسيده است. در خرما كلسيم وجود دارد كه عامل اصلى استحكام استخوانهاست و نيز فسفر وجود دارد كه از عناصر اصلى تشكيل دهنده مغز و مانع ضعف اعصاب و خستگى است، قوه بينايى را مىافزايد. برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 556
و نيز خرما داراى پتاسيم است كه فقدان آن را در بدن علت حقيقى زخم معده مىدانند، و وجود آن براى ماهيچهها و بافتهاى بدن انسان بسيار پرارزش است.
اين سخن امروز در ميان غذا شناسان معروف است كه خرما از سرطان جلوگيرى مىكند.
و اما در مورد «انگور» به گفته دانشمندان غذا شناس به قدرى عوامل مؤثر دارد كه مىتوان گفت، يك داروخانه طبيعى است.
انگور دو برابر گوشت، در بدن حرارت ايجاد مىكند، و علاوه بر اين ضدّ سم است، براى تصفيه خون، دفع رماتيسم، نقرس، و زيادى اوره خون، اثر درمانى مسلّمى دارد، انگور معده و روده را لايروبى مىكند، نشاط آفرين و برطرف كننده اندوه است، اعصاب را تقويت كرده، و ويتامينهاى مختلف موجود در آن به انسان نيرو و توان مىبخشد.
بنابراين، تكيه كردن قرآن بر اين سه نوع ميوه بىدليل نيست، و شايد در آن روز قسمت مهمى از آن بر مردم پوشيده بوده است.
(آيه 14)- نعمت كوهها و درياها و ستارگان: در اينجا به سراغ بخش مهم ديگرى از نعمتهاى بىپايان خداوند در مورد انسانها مىرود و نخست از درياها كه منبع بسيار مهم حيات و زندگى است آغاز كرده، مىگويد: «و او كسى است كه درياها را براى شما تسخير كرده و به خدمت شما گمارد» (وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ).
مىدانيم قسمت عمده روى زمين را درياها تشكيل مىدهند، و نيز مىدانيم نخستين جوانه حيات در درياها آشكار شده، و قرار دادن آن در خدمت بشر يكى از نعمتهاى بزرگ خدا است.
سپس به سه قسمت از منافع درياها اشاره كرده، مىفرمايد: «تا از آن گوشت تازه بخوريد» (لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا).
گوشتى كه زحمت پرورش آن را نكشيدهايد تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقيانوسها پرورش داده و رايگان در اختيارتان گذارده است.
ديگر از منافع آن مواد زينتى است كه از درياها استخراج مىشود لذا اضافه برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 557
مىكند: «و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد» (وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها).
يكى از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زيبايى تشكيل مىدهد كه نقش مؤثرى در حيات بشر دارد، لذا بايد بطرز صحيح و سالمى- دور از هرگونه افراط و تفريط و اسراف و تبذير- اشباع گردد.
به همين دليل در اسلام، استفاده از زينت به صورت معقول و خالى از هرگونه اسراف مانند بهرهگيرى از لباسهاى خوب، انواع عطريات، بعضى سنگهاى قيمتى و مانند آن- مخصوصا در مورد زنان- كه نياز روحيشان به زينت بيشتر است توصيه شده است، ولى بايد خالى از اسراف و تبذير باشد.
بالاخره سومين نعمت درياها را حركت كشتيها به عنوان يك وسيله مهم براى انتقال انسان و نيازمنديهاى او، ذكر مىكند، و مىفرمايد: «كشتيها را مىبينى كه آبها را بر صفحه اقيانوسها مىشكافند» (وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ).
صحنهاى كه در برابر سرنشينان كشتى به هنگام حركت بر صفحه اقيانوسها ظاهر مىشود چقدر ديدنى است خدا اين نعمت را به شما داد تا از آن بهره گيريد «و از فضل او در مسير تجارت خود از كشتيها استفاده كنيد» (وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ).
با توجه به اين همه نعمت، حس شكرگزارى را در شما زنده كند، «و شايد شكر نعمتهاى او را به جا آوريد» (وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).
تفسير آيات درس چهاردهم
سوره ي توبه (آيه 71)- نشانههاى مؤمنان راستين: در آيات گذشته علائم و جهات مشترك مردان و زنان منافق در پنج قسمت مطرح گرديد. در آيه مورد بحث علائم و نشانههاى مردان و زنان با ايمان بيان شده است كه آن هم در پنج قسمت خلاصه مىشود. برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 228
آيه از اينجا شروع مىشود كه مىفرمايد: «مردان و زنان با ايمان دوست و ولىّ و يار و ياور يكديگرند» (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ).
پس از بيان اين اصل كلى به شرح جزئيات صفات مؤمنان مىپردازد:
1- نخست مىگويد: «آنها مردم را به نيكىها دعوت مىكند» (يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).
2- «مردم را از زشتيها و بديها و منكرات باز مىدارند» (وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ).
3- آنها به عكس منافقان كه خدا را فراموش كرده بودند «نماز را برپا مىدارند» (وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ). و به ياد خدا هستند و با ياد و ذكر او، دل را روشن، و عقل را بيدار و آگاه مىدارند.
4- آنها بر خلاف منافقان كه افرادى ممسك و بخيل هستند بخشى از اموال خويش را در راه خدا، و حمايت خلق خدا، و براى بازسازى جامعه، انفاق مىنمايند «و زكات اموال خويش را مىپردازد» (وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ).
5- منافقان فاسقند و سركش، و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان «اطاعت فرمان خدا و پيامبر او مىكنند» (وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
در پايان اين آيه اشاره به نخستين امتياز مؤمنان از نظر نتيجه و پاداش كرده، مىگويد: «خداوند آنها را به زودى مشمول رحمت خويش مىگرداند» (أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ).
شك نيست كه وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعى و اطمينان بخش است، چرا كه «خداوند توانا و حكيم است» (إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).
نه بدون علت وعده مىدهد، و نه هنگامى كه وعده داد، از انجام آن عاجز مىماند.
سوره ي زخرف (آيه 67)- سپس از حالت دوستانى كه در مسير گناه و فساد، و يا زرق و برق دنيا، دست مودت به هم مىدهند پرده برداشته، مىگويد: «دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران»! (الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ).
تبديل شدن اين گونه دوستيها به عداوت در آن روز طبيعى است، چرا كه هركدام از آنها ديگرى را عامل بدبختى و بيچارگى خود مىشمرد، تنها پرهيزكارانند كه پيوند دوستى آنها جاودانى است، چرا كه بر محور ارزشهاى جاودانى دور مىزند، و نتايج پر بارش در قيامت آشكارتر مىشود.
سوره ي فرقان(آيه 27)- شأن نزول: در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دو نفر دوست در ميان مشركان به نام «عقبه» و «ابى» بودند هر زمان عقبه از سفر مىآمد غذايى ترتيب مىداد و اشراف قومش را دعوت مىكرد و در عين حال دوست مىداشت به محضرپيامبر صلّى اللّه عليه و آله برسد هر چند اسلام را نپذيرفته بود.برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 332
روزى از سفر آمد و طبق معمول ترتيب غذا داد و دوستان را دعوت كرد، در ضمن از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيز دعوت نمود.
هنگامى كه سفره را گستردند و غذا حاضر شد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من از غذاى تو نمىخورم تا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت من دهى، «عقبه» شهادتين بر زبان جارى كرد.
اين خبر به گوش دوستش «ابى» رسيد، گفت: اى عقبه! از آئينت منحرف شدى؟
او گفت: نه به خدا سوگند من منحرف نشدم. من از اين شرم داشتم كه او از سفره من برخيزد بىآنكه غذا خورده باشد لذا شهادت دادم! ابى گفت: من هرگز از تو راضى نمىشوم مگر اين كه در برابر او بايستى و سخت توهين كنى! عقبه اين كار را كرد و مرتد شد، و سر انجام در جنگ بدر در صف كفار به قتل رسيد و رفيقش «ابى» نيز در جنگ احد كشته شد.
اين آيه و دو آيه بعد از آن نازل گرديد و سر نوشت مردى را كه در اين جهان گرفتار دوست گمراهش مىشود و او را به گمراهى مىكشاند شرح داد.
تفسير: روز قيامت صحنههاى عجيبى دارد كه بخشى از آن در آيات گذشته آمد و در اينجا بخش ديگرى را خاطرنشان مىكند، و آن مسأله حسرت فوقالعاده ظالمان از گذشته خويش است نخست مىفرمايد: «و (به خاطر آور) روزى را كه ظالم هر دو دست خويش را از شدت حسرت به دندان مىگزد، مىگويد: اى كاش با (رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله) راهى برگزيده بودم» (وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا).
اين كار شايد به خاطر اين باشد كه اين گونه اشخاص هنگامى كه گذشته خويش را مىنگرند خود را مقصر مىدانند و تصميم بر انتقام از خويشتن مىگيرند و اين نوعى انتقام است تا بتوانند در سايه آن كمى آرامش يابند.
سوره ي فرقان (آيه 28)- در اين آيه اضافه مىكند كه اين ظالم بيدادگر كه در دنيايى ازتأسف فرو رفته مىگويد: «اى واى بر من! كاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نكرده بودم» (يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا).
كه تمام بدبختى من در ترك رابطه با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و قبول رابطه با اين دوست گمراه بود.
منظور از «فلان» همان شخص است كه او را به گمراهى كشانده: شيطان يا دوست بد يا خويشاوند گمراه.
سوره ي فرقان (آيه 29)- باز ادامه داده، مىگويد: «او مرا از ياد آورى (حق) گمراه ساخت بعد از آن كه (ياد حق) به سراغ من آمده بود»! (لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي).
و در پايان آيه مىگويد: «و شيطان هميشه خوار كننده انسان بوده است» (وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا). چرا كه انسان را به بيراههها و مناطق خطر مىكشاند و بعد او را سرگردان رها كرده و به دنبال كار خود مىرود.
حقيقت خذلان اين است كه كسى دل به يارى ديگرى ببندد ولى او درست در لحظات حساس دست از كمك و ياريش بر دارد.
در حديثى از امام جواد عليه السّلام مىخوانيم: «از همنشينى بدان بپرهيز كه همچون شمشير برهنهاند، ظاهرشان زيبا و آثارشان بسيار زشت است»!
تفسير آيات درس سيزدهم
سوره ي احزاب )آيه 41)- رحمت و درود خدا و فرشتگان راهگشاى مؤمنان: از آنجا كه در آيات گذشته سخن از وظائف سنگين پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در مقام تبليغ رسالت بود، در اينجا براى فراهم آوردن زمينه اين تبليغ و گسترش دامنه آن در تمام محيط بخشى از وظائف مؤمنان را بيان مىكند، روى سخن را به همه آنها كرده چنين مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را فراوان ياد كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً).
سوره ي احزاب (آيه 42)- «و صبح شام او را تسبيح و تنزيه نماييد» (وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا).
آرى! چون عوامل غفلت در زندگى مادى بسيار فراوان و تيرهاى وسوسه شياطين از هر سو به طرف انسان پرتاب مىگردد براى مبارزه با آن راهى جز «ذكر كثير» در همه حال نيست.
«ذكر كثير» به معنى واقعى كلمه يعنى «توجه با تمام وجود به خداوند» نه تنها با زبان و لقلقه لسان.
امام صادق عليه السّلام فرمود: «هر كس بسيار ياد خدا كند خداوند او را در سايه لطف خود در بهشت برين جاى خواهد داد».
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 618
سوره ي زخرف )آيه 36)- همنشين شياطين! از آنجا كه در آيات پيشين سخن از دنيا پرستانى بود كه همه چيز را بر معيارهاى مادى ارزيابى مىكنند، در اينجا از يكى از آثار مرگبار دلبستگى به دنيا كه بيگانگى از خداست سخن مىگويد، مىفرمايد:
«و هر كس از ياد خدا روى گردان شود شيطانى را به سراغ او مىفرستيم، پس همواره قرين اوست»! (وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ(
آرى! غفلت از ذكر خدا و غرق شدن در لذات دنيا، و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مىشود كه شيطانى بر انسان مسلّط گردد و همواره قرين او باشد، و رشتهاى در گردنش افكنده، «مىبرد هرجا كه خاطر خواه اوست»!
سوره ي طه (آيه 14)- و به دنبال آن نخستين جمله وحى را موسى به اين صورت دريافت كرد «من اللّه هستم، معبودى جز من نيست» (إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).
«اكنون (كه چنين است) تنها مرا عبادت كن» (فَاعْبُدْنِي). عبادتى خالص از هر گونه شرك.
«و نماز را بر پاى دار، تا هميشه به ياد من باشى» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي).
در اين آيه پس از بيان مهمترين اصل دعوت انبياء كه مسأله توحيد است موضوع عبادت خداوند يگانه به عنوان يك ثمره براى درخت ايمان و توحيد بيان شده، و به دنبال آن دستور به نماز، يعنى بزرگترين عبادت و مهمترين پيوند خلق با خالق و مؤثرترين راه براى فراموش نكردن ذات پاك او داده شده.
سوره ي اسراء (آيه 44)- سپس براى اثبات عظمت مقام پروردگار و اين كه از خيال و قياس و گمان و وهم مشركان است، به بيان تسبيح موجودات جهان در برابر ذات مقدسش پرداخته، مىگويد: «آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند همگى تسبيح خدا مىگويند» (تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ).
نه تنها آسمانها و زمين، بلكه «هيچ موجودى نيست مگر اين كه تسبيح و حمد خدا مىگويد ولى شما تسبيح آنها را درك نمىكنيد» (وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ).
عالم شگرف هستى با آن نظام عجيبش با آن همه رازها و اسرار، با آن عظمت خيره كنندهاش و با آن ريزه كاريهاى حيرت زا همگى «تسبيح و حمد» خدا مىگويند.
با اين حال «او بردبار و آمرزنده است» (إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً). و شما را به خاطر شرك و كفرتان فورا مؤاخذه نمىكند، بلكه به مقدار كافى مهلت مىدهد و درهاى توبه را به روى شما باز مىگذارد تا اتمام حجت شود.
سوره ي سبأ )آيه 1)- او مالك همه چيز و عالم به همه چيز است: پنج سوره از سورههاى قرآن مجيد با حمد پروردگار شروع مىشود كه در سه سوره، حمد و ستايش خداوند به خاطر آفرينش آسمان و زمين و موجودات ديگر است (سوره سبأ، فاطر، و انعام).
و در يك سوره (سوره كهف) اين حمد و ستايش به خاطر نزول قرآن بر قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مىباشد.
در حالى كه در سوره حمد تعبير جامعى شده كه همه اين امور را در بر مىگيرد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ».
به هر حال سخن در آغاز سوره «سبأ» از حمد و سپاس خداست به خاطر مالكيت و حاكميت او در دنيا و آخرت.
مىفرمايد: «حمد مخصوص خداوندى است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست» (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).
«و نيز حمد و سپاس براى او در سراى آخرت است» (وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ(.
چرا كه هر نعمتى، و هر فايده و بركتى، و هر خلقت موزون و شگرف و عجيبى، همه تعلق به ذات پاك او دارد.
بنابر اين هر كس در اين عالم مدح و ستايشى از چيزى كند اين حمد و ستايش سر انجام به ذات پاك او بر مىگردد، و به گفته شاعر به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم، كه همه عالم از اوست و در پايان آيه مىافزايد: «و او حكيم و خبير است» (وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ( برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 25
بر اساس حكمت بالغه اوست كه اين نظام عجيب بر جهان حكومت مىكند، و بر اساس علم و آگاهى اوست كه هر چيز به جاى خود قرار گرفته، و هر موجودى آنچه را كه نياز دارد در اختيار دارد.
اين حمد نه تنها از زبان انسانها و فرشتگان است كه از تمام ذرات جهان هستى نيز زمزمه حمد و تسبيح او به گوش هوش مىرسد، هيچ موجودى نيست جز اين كه حمد و تسبيح او مىگويد.
سوره ي اعراف (آيه 55)- شرايط اجابت دعا: آيه قبل با ذكر دلايل روشن اين حقيقت را اثبات كرد كه شايسته عبوديت و بندگى تنها خداست و به دنبال آن در اينجا دستور مىدهد كه «دعا و نيايش» كه جان و روح عبادت است بايد در برابر خدا انجام گيرد، نخست مىگويد: «پروردگار خود را از روى تضرّع و در پنهانى بخوانيد» (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً).
اين كه در آيه فوق دستور داده شده كه خدا را در «خفيّه» و پنهانى بخوانيد براى اين است كه از «ريا» دورتر، و به اخلاص نزديكتر، و توأم با تمركز فكر و حضور قلب باشد.
و در پايان آيه مىفرمايد: «او (خداوند) تجاوزكاران را دوست نمىدارد» (إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ).
و اين جمله معنى وسيعى دارد كه هرگونه تجاوز را، اعم از فرياد كشيدن به هنگام دعا، و يا تظاهر و رياكارى، و يا توجه به غير خدا را به هنگام دعا، شامل مىشود.
سوره ي بقره (آيه 172)- طيّبات و خبائث! از آنجا كه قرآن در مورد انحرافات ريشهدار از روش تأكيد و تكرار در لباسهاى مختلف استفاده مىكند، در اين آيه و آيه بعد بار ديگر به مسأله تحريم بىدليل پارهاى از غذاهاى حلال و سالم در عصر جاهليت به وسيله مشركان باز مىگردد، منتهى روى سخن را در اينجا به مؤمنان مىكند، مىفرمايد: «اى افراد با ايمان از نعمتهاى پاكيزه كه به شما روزى دادهايم بخوريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ).
«و شكر خدا را بجا آوريد اگر او را مىپرستيد» (وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ). اين نعمتهاى پاك و حلال كه ممنوعيتى ندارد و موافق طبع و فطرت سالم انسانى است براى شما آفريده شده است چرا از آن استفاده نكنيد؟! برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 152
تفسير آيات درس دوازدهم
سوره ي نحل (آيه 97)- و به دنبال آن به صورت يك قانون كلى نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان را از هر كس و به هر صورت تحقق يابد، در اين دنيا و جهان ديگر، بيان مىكند، مىگويد: «هر كس عمل صالح انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد، خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه مىبخشيم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند خواهيم داد» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ). برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 598
و به اين ترتيب معيار، تنها «ايمان» و «اعمال صالح زاييده آن» است و ديگر هيچ قيد و شرطى نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسيت و نه از نظر پايه و رتبه اجتماعى در كار نيست.
«حيات طيّبه» يعنى، زندگى پاكيزه از هر نظر، پاكيزه از آلودگيها، ظلمها و خيانتها، عداوتها و دشمنيها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانيها و هرگونه چيزى كه آب زلال زندگى را در كام انسان ناگوار مىسازد.
سوره احزاب )آيه 21)- نقش مؤمنان راستين در جنگ احزاب: تاكنون از گروههاى مختلف و برنامههاى آنها در غزوه «احزاب» سخن به ميان آمد.
قرآن مجيد در پايان اين سخن از «مؤمنان راستين» و روحيه عالى و پايمردى و استقامت و ساير ويژگيهاى آنان در اين جهاد بزرگ، سخن مىگويد.
و مقدمه اين بحث را از شخص پيامبر اسلام كه پيشوا و بزرگ و اسوه آنان بود شروع مىكند، مىگويد: «براى شما در (زندگى) رسول خدا (و عملكرد او در ميدان احزاب) سرمشق نيكويى بود براى آنها كه اميد به (رحمت) خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند» (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً). برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 600
بهترين الگو براى شما نه تنها در اين ميدان كه در تمام زندگى، شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است.
اين ناخداى بزرگ به هنگامى كه سفينهاش گرفتار سختترين طوفانها، مىشود كمترين ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمىدهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن اين كشتى، هم چراغ هدايت است، و هم مايه آرامش و راحت روح و جان سرنشينان.
جمله «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش اين است كه براى شما در پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تأسى و پيروى خوبى است، مىتوانيد با اقتدا كردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسير «صراط مستقيم» قرار گيريد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه على عليه السّلام مىفرمايد: هر گاه آتش جنگ، سخت شعلهور مىشد ما به رسول اللّه پناه مىبرديم و هيچ يك از ما به دشمن نزديكتر از او نبود.
سوره نحل (آيه 14)- نعمت كوهها و درياها و ستارگان: در اينجا به سراغ بخش مهم ديگرى از نعمتهاى بىپايان خداوند در مورد انسانها مىرود و نخست از درياها كه منبع بسيار مهم حيات و زندگى است آغاز كرده، مىگويد: «و او كسى است كه درياها را براى شما تسخير كرده و به خدمت شما گمارد» (وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ).
مىدانيم قسمت عمده روى زمين را درياها تشكيل مىدهند، و نيز مىدانيم نخستين جوانه حيات در درياها آشكار شده، و قرار دادن آن در خدمت بشر يكى از نعمتهاى بزرگ خدا است.
سپس به سه قسمت از منافع درياها اشاره كرده، مىفرمايد: «تا از آن گوشت تازه بخوريد» (لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا).
گوشتى كه زحمت پرورش آن را نكشيدهايد تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقيانوسها پرورش داده و رايگان در اختيارتان گذارده است.
ديگر از منافع آن مواد زينتى است كه از درياها استخراج مىشود لذا اضافه برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 557
مىكند: «و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد» (وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها).
يكى از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زيبايى تشكيل مىدهد كه نقش مؤثرى در حيات بشر دارد، لذا بايد بطرز صحيح و سالمى- دور از هرگونه افراط و تفريط و اسراف و تبذير- اشباع گردد.
به همين دليل در اسلام، استفاده از زينت به صورت معقول و خالى از هرگونه اسراف مانند بهرهگيرى از لباسهاى خوب، انواع عطريات، بعضى سنگهاى قيمتى و مانند آن- مخصوصا در مورد زنان- كه نياز روحيشان به زينت بيشتر است توصيه شده است، ولى بايد خالى از اسراف و تبذير باشد.
بالاخره سومين نعمت درياها را حركت كشتيها به عنوان يك وسيله مهم براى انتقال انسان و نيازمنديهاى او، ذكر مىكند، و مىفرمايد: «كشتيها را مىبينى كه آبها را بر صفحه اقيانوسها مىشكافند» (وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ).
صحنهاى كه در برابر سرنشينان كشتى به هنگام حركت بر صفحه اقيانوسها ظاهر مىشود چقدر ديدنى است خدا اين نعمت را به شما داد تا از آن بهره گيريد «و از فضل او در مسير تجارت خود از كشتيها استفاده كنيد» (وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ).
با توجه به اين همه نعمت، حس شكرگزارى را در شما زنده كند، «و شايد شكر نعمتهاى او را به جا آوريد» (وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).
سوره اسراء (آيه 23)- بعد از اصل توحيد به يكى از اساسىترين تعليمات انسانى انبياء ضمن تأكيد مجدد بر توحيد اشاره كرده، مىگويد: «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و نسبت به پدر و مادر نيكى كنيد»! (وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً).
قرار دادن توحيد يعنى اساسىترين اصل اسلامى در كنار نيكى به پدر و مادر تأكيد ديگرى است بر اهميت اين دستور اسلامى.
سپس به بيان يكى از مصداقهاى روشن نيكى به پدر و مادر پرداخته، مىگويد:
«هرگاه يكى از آن دو، يا هر دو آنها، نزد تو به سن پيرى و شكستگى برسند (آن چنان كه نيازمند به مراقبت دائمى تو باشند از هرگونه محبت در مورد آنها دريغ مدار، و كمترين اهانتى به آنان مكن، حتى) سبكترين تعبير نامؤدبانه يعنى: اف به آنها مگو» (إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ).
«و بر سر آنها فرياد مزن» (وَ لا تَنْهَرْهُما).
بلكه «با گفتار سنجيده و لطيف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو» (وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً). برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 630
سوره لقمان (آيه 17)- بعد از تحكيم پايههاى مبدأ و معاد كه اساس همه اعتقادات مكتبى است به مهمترين اعمال يعنى مسأله نماز پرداخته، مىگويد: «پسرم! نماز را برپا دار» (يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ).
چرا كه نماز مهمترين پيوند تو با خالق است، نماز قلب تو را بيدار و روح تو را مصفّا، و زندگى تو را روشن مىسازد.
آثار گناه را از جانت مىشويد، نور ايمان را در سراى قلبت پرتو افكن مىدارد، و تو را از فحشا و منكرات باز مىدارد.
بعد از برنامه نماز به مهمترين دستور اجتماعى يعنى امر به معروف و نهى از منكر پرداخته، مىگويد: «و (مردم را) به نيكيها و معروف دعوت كن و از منكرات و زشتيها بازدار» (وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ).
و بعد از اين سه دستور مهم عملى به مسأله صبر و استقامت كه در برابر ايمان همچون سر نسبت به تن است، پرداخته، مىگويد: «و در برابر مصائبى كه به تو مىرسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم (هر انسانى) است» (وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ )
برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 560
سوره لقمان )آيه 18)- سپس لقمان به مسائل اخلاقى در ارتباط با مردم و خويشتن پرداخته، نخست تواضع و فروتنى و خوشروئى را توصيه كرده، مىگويد: «با بىاعتنائى از مردم روى مگردان» (وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ(.
«و مغرورانه بر زمين راه مرو» (وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً(.
«چرا كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد» (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ(.
و به اين ترتيب لقمان حكيم در اينجا از دو صفت بسيار زشت و ناپسند كه مايه از هم پاشيدن روابط صميمانه اجتماعى است اشاره مىكند: يكى تكبر و بىاعتنائى، و ديگر غرور و خود پسندى كه هر دو در اين جهت مشتركند كه انسان را در عالمى از توهّم و پندار و خود برتربينى فرو مىبرند، و رابطه او را از ديگران قطع مىكنند.
در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «كسى كه از روى غرور و تكبر، روى زمين راه رود زمين، و كسانى كه در زير زمين خفتهاند، و آنها كه روى زمين هستند، همه او را لعنت مىكنند»!
تفسير آيات در يازدهم
سوره انياء (آيه 47)- و در اين آيه اشاره به حساب و جزاى دقيق و عادلانه قيامت مىكند تا افراد بىايمان و ستمگر بدانند به فرض كه عذاب اين دنيا دامانشان را نگيرد مجازات آخرت حتمى است، و دقيقا تمام اعمالشان مورد محاسبه قرار مىگيرد.
مىفرمايد: «و ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت بر پا مىكنيم» (وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ).
در احاديث اسلامى مىخوانيم: ميزانهاى سنجش در قيامت، پيامبران و امامان و پاكان و نيكانى هستند كه در پرونده اعمالشان نقطه تاريكى وجود ندارد.
اين ترازوهاى سنجش آن چنان دقيق و منظم است كه گويى عين عدالت مىباشد. و به همين دليل بلا فاصله اضافه مىكند: «پس به هيچ كس در آنجا كمترين ظلم و ستمى نمىشود» (فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً). نه از پاداش نيكو كاران چيزى كاسته مىشود، و نه به مجازات بد كاران افزوده مىگردد.
اما اين نفى ظلم و ستم، مفهومش اين نيست كه در حساب دقت نمىشود بلكه «اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد ما آن را حاضر مىسازيم» و مورد سنجش قرار مىدهيم (وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها).
«و همين قدر كافى است كه ما حسابگر اعمال بندگان باشيم» (وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ).
سوره كهف (آيه 103)- زيانكارترين مردم: اين آيه و آيات آينده تا پايان سوره در عين اين كه توضيحى است براى صفات افراد بىايمان، يك نوع جمع بندى است براى تمام بحثهايى كه در اين سوره گذشت مخصوصا بحثهاى مربوط به داستان اصحاب كهف و موسى و خضر و ذو القرنين و تلاشهاى آنها در برابر مخالفانشان.
نخست به معرفى زيانكارترين انسانها و بد بختترين افراد بشر مىپردازد، اما براى تحريك حس كنجكاوى شنوندگان در چنين مسأله مهمى آن را در شكل يك سؤال مطرح مىكند و به پيامبر دستور مىدهد: «بگو: آيا به شما خبر دهم زيانكارترين مردم كيست»؟! (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا).
سوره كهف (آيه 104)- بلافاصله خود پاسخ مىگويد تا شنونده مدت زيادى در سر گردانى نماند: زيانكارترين مردم «كسانى هستند كه كوششهايشان در زندگى دنيا گم و نابود شده با اين حال گمان مىكنند كار نيك انجام مىدهند»! (الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً).
مسلما مفهوم خسران تنها اين نيست كه انسان منافعى را از دست بدهد بلكه خسران واقعى آن است كه اصل سرمايه را نيز از كف دهد، چه سرمايهاى برتر و بالاتر از عقل و هوش و نيروهاى خدا داد و عمر و جوانى و سلامت است؟ همينها كه محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلورى است از نيروها و قدرتهاى ما. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 72
هنگامى كه اين نيروها تبديل به اعمال ويرانگر يا بيهودهاى شود گوئى همه آنها گم و نابود شدهاند.
اما زيان واقعى و خسران مضاعف آنجاست كه انسان سرمايههاى مادى و معنوى خويش را در يك مسير غلط و انحرافى از دست دهد و گمان كند كار خوبى كرده است، نه از اين كوششها نتيجهاى برده، نه از زيانش درسى آموخته، و نه از تكرار اين كار در امان است.
سوره حشر) آيه 18)- در اين آيه روى سخن را به مؤمنان كرده، به عنوان يك نتيجهگيرى از ماجراى شوم و دردناك «بنى نضير» و منافقان و شيطان، مىفرمايد:
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد، و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده»؟ (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد).
در حقيقت سرمايه اصلى انسان در صحنه قيامت كارهائى است كه از پيش فرستاده، و گر نه غالبا كسى به فكر انسان نيست كه براى او چيزى بعد از مرگ او بفرستد، و يا اگر بفرستند ارزش زيادى ندارد.
سپس بار ديگر براى تأكيد مىافزايد: «از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است» (و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون(.
آرى! تقوا و ترس از خداوند سبب مىشود كه انسان براى فرداى قيامت بينديشد، و اعمال خود را پاك و پاكيزه و خالص كند.